۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

چشمها را بايد شست

چشمها را باید شست و خویشتن را شجاعانه آگاهانید از آنچه بر تاریخ ایران رفته است . براستی آیا ما مستحق چنین

زندگانی ای هستیم ؟؟

چرا ؟؟ حتما هستیم که چنینیم با چنین حاکمانی ؟؟

خدایا

یاریمان ده تا ابتدا خود رشد کنیم و ساخته شویم و ببالیم و این نمیشود جز با آگاه شدن از جهل هایمان

خدایا

ما را نسبت به جهل هایمان آگاه ساز

جهل از تاریخ کهن ایران

نادانی نسبت به بزرگانمان چونان فردوسی بزرگ و حافظ و بابک و ابومسلم و آریو برزن و وووو که هریک به تنهایی

پاشنه هایی از تاریخ ایرانند و در پی یاد تاریخ تازیان ، ننگ بر ملتی که چنین پشت

بر مردان مردش

پاینده ایران

نخواهیم ایستاد و تنها نظاره گر

و در درگاه ایزد یکتا نیایش میکنیم که :به جنبش در آی فرهنگ مهر آیینم که تاریکی بس گسترده ، پیرمغان پرتوهای

خرد ورزی ات بتابان بر ایران نویچ

دیدن همیشه خوب است

خواه دیدن آن زیبایی ها باشد

خواه دیدن این زیبایی ها

شاید کلاسی که ما در آن درس می خواندیم از این هم ویران تر باشد

شاید پای پوشی که با آن می خواهیم در صراط مستقیم قدم بر داریم از این هم کهنه تر باشد

شاید آب گوارایی که می نوشیم از این هم کثیف تر باشد

شاید باری که بر دوشمان است از این هم سنگین تر باشد

شاید صفای کودکیمان را اینجا ، جا گذاشته ایم

شاید خانه آخرتمان از این بدتر است

شاید مردم نتوانند از پشت شیشه های غبار گرفته ی ماشین هایشان ، زیبایی و طراوت نوجوانیمان را ببینند

شاید آنچه در دنیا می جستیم از این هم بی ارزش تر بود

و شاید کودکی و پیریمان را اندوهی چنین فرا گرفته باشد

چشمها را باید شست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر