۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

برادران لاریجانی: خانواده مقامات عالیه


برادران لاریجانی: خانواده مقامات عالیه



هفتم اسفند سالروز درگذشت آیت‌الله میرزا هاشم آملی لاریجانی، مرجع تقلید شیعه و پدر برادران لاریجانی، است.

آیت‌الله میرزا هاشم لاریجانی که متولد روستای پردمه لاریجان بود، در بین مراجع تقلید شیعه مرجعی بانفوذ به شمار نمی‌رفت، اما خانواده وی هم اکنون یکی از پرنفوذ‌ترین خانواده‌های ایران و جمهوری اسلامی به شمار می‌رود.

میرزا هاشم آملی که سال‌ها در خارج از ایران و در نجف اقامت داشت ۵ فرزند پسر دارد که اکنون همگی در ساختار قدرت ایران حضور دارند:



محمد جواد لاریجانی، تئوریسین جناح اصول‌گرا و سخنگوی حقوق بشر جمهوری اسلامی در مجامع جهانی

بزرگ‌ترین فرزند آیت‌الله میرزا هاشم آملی لاریجانی، محمدجواد اردشیرلاریجانی ۵۹ ساله است که متولد نجف و دارای دکترای فیزیک است. جواد لاریجانی از تئوریسین‌های اصلی جناح اصول‌گرای ایران است و سه دوره نماینده مجلس بوده است.

وی پیش از این معاون اروپای وزارت خارجه، رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس و بنیان‌گذار مرکز پژوهش‌های مجلس بوده است. محمدجواد لاریجانی حالا مسئول پرونده حقوق بشر در قوه قضاییه ایران است و سخنگوی اصلی دفاع از وضعیت حقوق بشر جمهوری اسلامی در مجامع بین‌المللی است.

علی لاریجانی از سپاه به صدا و سیما، شورای عالی امنیت ملی و سپس ریاست مجلس

دومین برادر در بین برادران لاریجانی، علی لاریجانی۵۳ ساله متولد نجف و دارای دکترای فلسفه غرب است.

علی لاریجانی در ابتدا از فرماندهان ستاد مشترک سپاه بود که بعد از برکناری محمد خاتمی از وزارت ارشاد دولت هاشمی رفسنجانی در اوایل دهه ۷۰ به سمت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب شد.

علی لاریجانی سپس با حکم مستقیم آیت‌الله خامنه‌ای ریاست صداوسیما را برای ۱۰ سال، تا سال ۱۳۸۳، برعهده گرفت و صداوسیما در دوره ریاست وی با ساختن برنامه‌هایی مانند هویت و چراغ نقشی عمده در اعمال فشار بر دگراندیشان فرهنگی و سیاسی در ایران ایفا کرد.

علی لاریجانی با شروع به کار دولت محمود احمدی‌نژاد به دبیری شورای عالی امنیت ملی و مدیریت پرونده هسته‌ای ایران انتخاب شد، اما بعدا به دلیل اختلاف با محمود احمدی‌نژاد از این سمت کناره‌گیری کرد. وی هم اکنون رئیس مجلس و نماینده قم در مجلس است. علی لاریجانی داماد مرتضی مطهری، رئیس شورای انقلاب ایران و یکی از نزدیک‌ترین شاگردان آیت‌الله خمینی، است.

شیخ صادق لاریجانی، دومین انتخاب رهبر از یک خانواده برای ریاست دو قوه مقننه و قضاییه

پسر سوم آیت‌الله میرزا هاشم آملی لاریجانی و برادر سوم لاریجانی‌ها، صادق معروف به شیخ صادق است که ابتدا دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بود، اما بعد به حوزه علمیه قم رفت.

شیخ صادق ۵۰ ساله نیز متولد نجف است و تنها فرزند ذکور آیت‌الله میرزا هاشم است که همانند پدرش به سلک روحانیت درآمده است. شیخ صادق در مرداد ۱۳۸۸از سوی آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان یکی از فقهای شورای نگهبان منصوب شد وسپس به عضویت مجلس خبرگان درآمد و در سال ۱۳۸۸ از سوی آیت‌الله خامنه‌ای به سمت ریاست دستگاه قضایی ایران منصوب شد.

بازداشت بسیاری از منتقدان و مخالفان حکومت ایران در یک سال و نیم گذشته در دوران ریاست شیخ صادق لاریجانی بر دستگاه قضایی اتفاق افتاده است. شیخ صادق لاریجانی داماد آیت‌الله وحید خراسانی مرجع تقلید ذی‌نفوذ قم است. 

دکتر باقر لاریجانی، ذی‌نفوذ همیشگی وزارت بهداشت

پسر چهارم آیت‌الله میرزا هاشم لاریجانی، باقر لاریجانی معروف به دکتر باقر است. باقر لاریجانی ۴۹ ساله و متولد قم است و سال‌ها معاون وزارت بهداشت بود و هر وزیری که در سال‌های اخیر در این وزارتخانه به وزارت می‌رسید وی را در مقام خود ابقا می‌کرد. باقر لاریجانی فوق تخصص غدد و متابولیسم است و هم اکنون رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران به شمار می‌رود. باقر لاریجانی داماد آیت‌الله حسن‌زاده آملی دیگر روحانی معروف آمل است که در قم مستقر است.

فاضل لاریجانی، پنجمین برادر

پسر پنجم آیت‌الله میرزا هاشم آملی فاضل لاریجانی است که او نیز متولد قم است. وی پیش از این عضو کمیسیون فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. فاضل لاریجانی دارای دکترای سیاست‌گذاری علمی است و در سال‌های پایانی دهه ۷۰ و آغاز دهه ۸۰ معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی را بر عهده داشت. وی سپس به اتاوا رفت تا در جایگاه رایزن فرهنگی ایران قرار گیرد.

وی حالا به ایران برگشته و از وی به عنوان شانس ریاست یکی از دانشگاه‌ها یاد می‌شود، اگر چه فعلا مشاور برخی دستگاه‌های دولتی از جمله شرکت نمایشگاه‌های بین‌المللی است.

پسرخاله‌های احمد توکلی و خواهرزاده‌های حسن‌زاده آملی

برادران لاریجانی علاوه بر این که همه دامادهای خانواده‌های معروف مذهبی و سیاسی هستند، همگی خواهرزاده‌های آیت‌الله حسن‌زاده آملی، دیگر روحانی برجسته قم، نیز به شمار می‌روند. آن‌ها همچنین پسرخاله‌های احمد توکلی، رئیس کنونی مرکز پژوهش‌های مجلس، هستند و آیت‌الله مصطفی محقق داماد، رئیس پیشین سازمان بازرسی ایران، نیز داماد آن‌هاست.

و مهم‌تر آن که لاریجانی‌ها تنها خانواده‌ای در ایران هستند که ریاست دو قوه از سه قوه مجریه، مقننه و قضاییه را برعهده دارند و به‌شدت مورد اعتماد آیت‌الله خامنه‌ای هستند.

داستان تاريخي اعدام بابک خرمدين






http://greengirl-shiva.blogspot.com/2011/02/blog-post_27.html

 

داستان تاريخي اعدام بابک خرمدين

 

 روز  قبل از اعدام،خليفه با بزرگان دربارش مشورت كرد كه چگونه بابك را درشهر بگرداند و به مردم نشان بدهد تا همه بتوانند وي را ببينندبنا بر نظر يكي از درباريان قرار برآن شد كه وي را سوار بر پيلي كرده در شهر بگردانند.
  پيل را با حنا رنگ كردند و نقش و نگار برآن زدند؛ و بابك را در رختي زنانه و بسيارزننده و تحقيركننده برآن نشاندند و درشهر به گردش درآوردند..

 پس  ازآن مراسم اعدام بابك با سروصداي بسيارزياد با حضورشخص خليفه برفراز سكوي مخصوصي كه براي اين كار دربيرون شهرتهيه شده بود،برگزار شد.

 براي  آنكه  همه‌ي  مردم بشنوند كه اكنون دژخيم به بابك نزديك ميشود و دقايقي ديگر  بابك اعدام خواهد شد، چندين جارچي در اطراف و اكناف با صداي بلند بانگ  ميزدند نَوَد نَوَد اين اسمِ دژخيم بود و همه اورا ميشناختند .  ابن الجوزي مينويسد كه وقتي بابك را براي اعدام بردند خليفه  دركنارش نشست و به  او  گفت: تو كه   اينهمه استواري نشان ميدادي اكنون خواهيم ديد كه طاقتت دربرابر مرگ چند است!
بابك گفت: خواهيد ديد.



چون  يك دست بابك را به شمشير زدند،  بابك با خوني كه از بازويش فوران ميكردصورتش  را  رنگين  كرد..  خليفه  ازاوپرسيد:  چرا چنين كردي؟ بابك گفت:  وقتي دستهايم را قطع كنند خونهاي بدنم خارج ميشود و چهره‌ام زرد ميشود، و تو خواهي پنداشت كه رنگ رويم از ترسِ مرگ زرد شده است..  چهره‌ام را خونين كردم تا زرديش ديده نشود.


به  اين  ترتيب  دستها  و پاهاي بابك را بريدند. چون بابك برزمين  درغلتيد،  خليفه  دستور  داد  شكمش  را بدرد... پس از ساعاتي كه اين حالت بربابك گذشت،  دستور داد سرش را از تن جدا كند.
پس ازآن  چوبه‌ي  داري  در  ميدان شهر سامرا افراشتند و لاشه‌ي بابك را بردار زدند، و سرش را خليفه به خراسان فرستاد .

  آخرين گفتار بابک ( به نوشته کتاب حماسه بابک اثر نادعلي همدان ) چنين بوده است :

 تو اي  معتصم خيال مکن که با کشتن من فرياد استقلال طلبي ايرانيان را خاموش خواهي  کرد  من  لرزه اي بر ارکان حکومت عرب انداخته ام که دير يا زود آن را سرنگون خواهد نمود . 
 تو  اکنون که مرا تکه تکه ميکني هزاران بابک در شمال و شرق و غرب ايران ظهور خواهد کرد و قدرت پوشالي شما پاسداران جهل و ستم را از ميان بر خواهد داشت !
 اين  را  بدان که ايراني هرگز زيرکرد بار زور و ستم نخواهد رفت و سلطه بيگانگان  را  تحمل  نخواهد كرد  من درسي به جوانان ايران داده ام که هرگز آنرا فراموش نخواهند کرد .
 من  مردانگي  و درس مبارزه را به جوانان ايران آموختم و هم اکنون که جلاد توشمشيرش را  براي  بريدن  دست و پاهاي من تيز ميکند صدها ايراني با خون بجوشآمده آماده طغيان هستند مازيار هنوز مبارزه ميکند و صدها بابک و مازيار ديگر آماده  اند  تا مردانه برخيزند و ميهن گرامي را از دست متجاوزان و يوغ اعراب بدوي و مردم فريب برهانند.
 اما تو اي افشين . . . در انتظار  و بدينسان نخست دست چپ بابک بريده   شد و سپس دست راست او و بعد پاهايش و در  نهايت  دو  خنجر  در ميان دنده هايش فرو رفت و آخرين سخني که بابک با فريادي بلند بر زبان آورد اين بود:

 "  پاينده ايران  " 

 روز  اعدام  بابک  خرمدين  و تکه تکه  کردن بدنش در تاريخ   2  صفر سال  223 هجري قمري انجام گرفت که مسعودي در کتاب مشهور مروج الذهب اين تاريخ را براي ايرانيان  بسيار مهم دانسته است اعدام بابك چنان واقعه‌ي مهمي تلقي شد كه محل اعدامش  تا  چند  قرن  ديگر  بنام  خشبه‌ي بابك  يعني  چوبه‌ي دار بابك در شهرِ سامرا  كه در زمان اعدام بابك پايتخت دولت عباسي بود شهرت همگاني داشت و يكي از نقاط مهم و ديدني شهر تلقي ميشد                                                                         .
 برادر  بابك  يعني  آذين  را نيز خليفه به بغداد فرستاد و به نايبش در بغداد  دستور نوشت كه اورا مثل بابك اعدام كند.طبري  مينويسد  كه  وقتي  دژخيمْ  دستها و پاهاي برادر بابك را مي‌بُريد، او نه واكنشي  از  خودش  بروز  ميداد و نه فريادي برمي‌آورد. جسد اين مرد را نيز در  بغداد بردار كردند) ..تاريخ ايران-دکتر خنجي(               
 معتصم   خليفه  عباسي،  چنانکه  نظام  الملک  در سياست نامه خود مي نويسد به شکرانه  آنکه سه سردار مبارز ايراني، بابک ، مازيار وافشين رو که هر سه آنها به حيله اسير شده بودند به دار آويخته بود،مجلس ضيافتي ترتيب داده بود که در  طول آن 3 بار پياپي مجلس را ترک گفت و هربار ساعتي بعد برمي گشت. در  بار  سوم در پاسخ حاضران که جوياي علتاين غيبت ها شده بودند فاش کرد که در هر بار به يکي از دختران پدر کشته اين سه سردار تجاوز كرده است، و حاضران  با  او  از  اين  بابت  به  نماز  ايستادند  و  خداوند را شکر گفتند. (تولدي ديگر- شجاع الدين شفا).


taktik

باسلام به همرزمان عزیز
 
عزیزان ، بیشک بخوبی آگاهید که رمز پیروزی در هر مبارزه ای   1 - داشتن یک ساختار تشکیلاتی مناسب 2 - داشتن برنامه مدون 3 - داشتن تاکیک مشخص برای هر مرحله ای از مبارزه  است
 
در خصوص مورد سوم عرض میکنم که
 
در حال حاضر ما باید روی چند مورد حساس که مطللوب ِ شرایط هستند مانور بدهیم . مواردی مثل
 
تشویق وتبلیغ مردم به عدم پرداخت  قبوض  انرژی   با توجه به فشار مادی وارده به مردم این تاکتیک میتواند موثر واقع شود
این که این تبلیغ قبلا هم صورت گرفته است  ، درست . ولی  در حال حاضر ، در شرایط اقتصادی فعلی ، این شعار بیش از پیش مورد استقبال قرار خواهد گرفت
 
تجمعات خیابانی خوب است وموثر . ولی عزیزان توجه نمایید اگر در هر تجمع ، رویداد جدیدی رخ ندهد باعث خستگی ونهایتا عدم پیگیری مردم در مراحل بعدی خواهد شد. مطمئن باشید
 
لذا پیشنهاد میشود که از عموم مردم دعوت شود که برای ازادی اقایان موسوی وکروبی   در ساعت وروز مشخصی همگی در محل منزل این دو فرد ، تا ازادی انها تجمع نمایند . دقت شود این تجمع باید تا زمان ازادی انها تداوم داشته باشد
 
در اخرین شب امسال  به یاد تمامی شهدای سال 89  چه شهدای تجمعات وجه شهدای اعدامی ، یک حرکت اعتراضی مثل   بانگ  الله اکبر   یا   حضور  همراه با سکوت وچه بهتر با شمع .  صورت گیرد
 
جنبش سبز پوستری بسیار بسیار زیبا وماندنی  ، برای هفت سین که حاکی از شرایط سال 89  ویادی از شهدای 89 باشد تهیه  وپخش نماید . توجه شود که این پوستر به شیوه های مختلف از جمله پخش شبانه بدست مردم برسد . کمیت این پوستر در هر کوی وبرزن باید که فراوان باشد
 
از هم اکنون برای روز کارگر باید که برنامه مدونی تدارک دید . باید که کارگران بسیار فعالتر از قبل به خیابانها بیایند
 
اگر ممکن است . منتظر پاسخ شما عزیزان هستم
 
پیروزی ازان ماست
موفق باشید
 
 
 
 
 
 

کسب آمادگی برای سه شنبه ها

کسب آمادگی برای طرح سه شنبه ها

- باید با برنامه بود و نیروها را بیهوده هدر نداد و حسابشده کار انجام داد برای همین توجه به بعضی نکات برای سبزها اهمیت فراوان دارد

الف - هر کس در هر جا که هست باید سعی کند در فراخور حال خویش سهم خود را انجام دهد . میدانیم که حکومت همواره در راهپیمایی هایی

که برایش مهم است از تمامی شهرستانهای اطراف طرفدارنش را فراخوان میدهد از کرج - شهریار - ساوجبلاغ - ورامین - پاک دشت - اسلامشهر

شهر ری - حتی ساوه و قم - بنابراین باید کاری کنیم که آنها برای سرکوب نتوانند تمامی نیروشان را به تهران گسیل دارند و هرکس باید در

شهرستان خودش کاری را انجام دهد حتی با پخش یم شب نامه تا آنها از ترس شان مجبوربه استقرار نیرو باشند.

- باید خلاقیت داشت و ابتکار زد این با شماست که کاری کم خطر و بدون خشونت و تاثیر گذار را طراحی کنید یک تیم 2 -2 نفره کلی کار

کرد دارد.

حال که روش از تمرکز خارج شده است و پارتیزانی و پراکنده عمل میشود باید بهتر و موثر بتوان عمل کرد ما در مسیر مبارزه بدون خشونت

هستیم و راهمان از نافرمانی مدنی میگذرد حال این شما هستنید که در موقعیت خودتان هر بار یک ابتکار به خرج دهید

- ما در حال یک مبارزه عمیق با دروغ و ظلم و غارت و بی اخلاقی هستیم و می دانیم که در جبهه روشنایی قرار داریم باید قادر باشیم که انواع

تله ها را برایشان بگذاریم و خود مفت توی تله آنان قرار نگیریم . از فکر واندیشه باید بهره جست و از تجربیات پخته تر ها استفاده کرد .

به هیچ عنوان نیرو و توان مردمی را دست کم نگیریم ترس شدید آنها از یک راهپیمایی سکوت 25 بهمن در وق وق صدا و سیماشان معلوم

گشت .

پیروز باشید

۱۳۸۹ اسفند ۷, شنبه

جامعه مدنی مبارزه مدنی ( جین شارب - مبارزه بدون خشونت )ا

جامعه مدنی مبارزه مدنی

جین شارب نویسنده کتاب که پیرمردی 83 است ، از خانه ساده اش ریشه های حکومتهای دیکتاتوری را میلرزاند .

او برجسته ترین نظریه پرداز مبارزات بدون خشونت است و جزوه هایش راهنمای عملی مخالفان ساسی در کشورهای

مختلف بوده است . مشهورترین کتابچه او در کمتر از 100صفحه 198 روش برای مبارزه و شکست حکومتهای نظامی

یا دیکتاتوری میدهد . رهنمای مخالفان دولتهایی است که می خواستند سرنوشت خود را بدون برداشتن اسلحه به دست

بگیرند . او را متفکر انقلابهای مخملی و از جمله مخالفتهای مردمی در ایران خوانده اند. با این همه او در برابر این

اتهام لبخند میزند . او میگوید: نوشته های من به مردم یاد می دهد که چطور قدرت و اختیار سرنوشتشان را به شیوه ای

صلح آمیز به دست بگیرند .

او ذهنی باریک بین و دقیق دارد . از 50 سال پیش که اولین کتاب خود را در باره مبارزات گاندی منتشر کرده تا به امروز

سرگرم انتشار فرهنگ و واژگان مبارزات مدنی است و این محور کار فکرش بوده است .او 9 ماه به دلیل اعتراض به جنگ

کره به زندان رفته ، روزی که ارتش چین با تانک ها و خودروهای زرهی وارد میدان تیان من شد و با معترضان درگیر شد

در میان مخالفان حاضر بود. به طور قاچاق وارد برمه شد تا شیوه های مبارزه بدون خشونت را به مخالفان بیاموزد. تعداد

سفرها و کارگاه های آموزشی دیگر او در اروپای شرقی کم نیست . با این همه او هیچ وقت به مردم هیچ کشوری نمیگوید

که چه باید بکنند این چیزی است که خود آنان باید تصمیم بگیرند . و او صرفا اطلاعاتی در اختیار میگذارد .

ایده مرکزی او این است که حکومتهای دیکتاتوری نیروی اصلی خود را از فرمانبرداری و اطاعت مردم می گیرند .

شهروندان این کشورها با محروم کردن دولتهای خود از این فرمانبری میتوانند عملا حکومت را به زیر بکشند و یا مجبور

به تغییر رویه کنند او می گوید مبارزات مدنی را به جیو جیتسوی سیاسی تشبیه میکند . هنری رزمی که در آن برای

شکست دادن حریف از وزن و قدرت خود او استفاده می شود . از نظر او برای شکست دادن حکومتهای دیکتاتوری که

علیه شهروندان خود از خشونت استفاده میکنند بدترین کار دست بردن به خشونت متقابل است . با تنتخاب خشونت شما

به اسلحه ای مجهز شده اید که حریفتان بهتر و فدرتمند ترش را داراست.

او در عوض 198 شیوه مبارزه بدون خشونت را که از کالبد شکافی دیکتاتورهای شکست خورده بررسی و استخراج کرده

را انتخاب کرده است .از تظاهرات و راهپیمایی و شب زنده داری تا اعتصاب و عدم همکاری اقتصادی و تشکیل دولت موازی

با استفاده از نوشته های او مخالفان هر کشوری میتوانند را تطبیق روشها و شرایطشان راه های مناسب مبارزه خود را

بیابند و به کار برند.

او مهمترین عامل منجر به شکست در مبارزات خشونت آمیز را درک غلط و ناکافی از این نوع مبارزه می داند . و مبارزه

بدون خشونت را باید عمیقا فهمیده باشند.و حکومتشان را با دقت بررسی کرده باشند . که بفهمند چرا اینگونه عمل می کند

و اگر ندانند که چطور باید تفکر و عملی استراتژیک داشت ، نتیجه این میشود که اغلب برای یکی دو تا راهپیمایی برنامه

ریزی میکنند و فکر می کنند سقف حکومت به شکلی معجزه امیز فرو می ریزد. اینگونه موفق نخواهند شد . دانش استراتژیک

لازم در جزوه ای به نام رها کردن خویشتن آورده است . که راهنمایی است جها برنامه ریزی استراتژیک برای به زیر

کشیدن دیکتاتوریها . در این راهنما جزییات زیادی برای خواندن هست آنهایی که مبارزه میکنند باید با جدیت مطالعه کنند

و یاد بگیرند . مردم گاهی فکر میکنند هر چیزی را که باید بلدند و به همین خاطر هم لا جرم شکست میخورند چون به اندازه

کافی آگاه نیستند.

او اصطلاح جنگ نرم را رد میکند ومیگوید که این جنگی سخت و دشوار است که شجاعت و جسارت زیادی لازم دارد . همین

این همه حکومت آنرا محکوم میکند بیانگر این است که چقدر از این مبارزه نگران و وحشت زده اند . نباید از این موضوع

تعجب کرد . او میگوید من از اینکه نوشته هایم از نظر عده ای مردم مفید بوده و میتواند به مردم قدر بدهد افتخار میکنم

مردمی که فکر می کردند بیچاره و ضعیفند می فهمند که چه قدرت بالقوای در درون خود دارند و ضعیف نیستند و میتوانند

این قدرت را توسعه بدهند و از آن استفاده کنند.اگر این موضوع باعث ناراحتی عده ای میشود برای من مهم نیست . چون

این عده همان هایی هستند که مردم خود را سرکوب میکنند . اگر مردم یاد بگیرند که مجبود نیستند سرکوب را تحمل کنند

که میتوانند بایستند و قوی باشند ، شانه هایشان را صاف کنند و سرشان را بالا بگیرند و به بودن خود افتخار کنند ، یاد بگیرند

که آینده را با تلاش خدشان تعیین کنند و به دولتها یا افراد خارجی وابسته نباشند که برای آنها تعیین تکلیف کنند و مجبور

به اطاعت از دولت نباشند و خودشان را آزاد کنند .

او موقع خداحافظی نسخه ای از جزوه تازه اش را به نام رهاسازی خویشتن نیز به دستم داد.

قوانین حقوق بشر جمهوری اسلامی

قوانین حقوق بشرحکومت اسلامی ایران در ده نـَــر به شرح زیر اعلام می شوند

:

نر ۱: بشر موجودی است فطرتن آزاد که مسلمان و شیعه ی اثنی عشری آفریده شده است

.

نر ۲: همه ی افراد بشر آزادند تا آنگونه که حکومت اسلامی ایران میخواهد، فکر کنند

.

نر ۳: همه ی افراد بشر در ابراز عقاید خود آزادند و عواقب آنرا بر عهده میگیرند

.

نر ۴: همه ی افراد بشر فطرتن دارای حق مالکیت هستند که توسط خداوند و نمایندگان او بر روی زمین به آنان اعطا یا از آنان سلب می شود

.

نر ۵: همه ی افراد بشر در پیشگاه قانون یکسانند حتی اگر قانون در پیشگاه آنان یکسان نباشد

.

نر ۶: زنان از حقوقِ کاملن نیمه مساوی با مردان برخوردارند

.

نر ۷: اِعمال هر گونه حکومت دیکتاتوریِ غیر اسلامی-غیر ایرانی بر افراد بشر ممنوع است

.

نر ۸: هیچکس را خارج از چهارچوب قوانین اسلام و تشیع نمیتوان به بردگی یا بندگی گرفت

.

نر ۹: هیچکس را نمیتوان خودسرانه بازداشت، زندان و یا تبعید نمود مگر برای مدت نامعلوم

.

نر۱۰: همه ی افراد بشر حق حیاط دارند

.

ghabl az enghelaab

Negahi be zendegi ke liaghatesh ro nadashtim

Entekhabat ba derayate rahbari!!!!!!

be gofte moslehi vazir etelaat, entekhabat ba raay mardom anjam shode!!!!!!!

راز بی اخلاقی مسلمانان




 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

راز بی اخلاقی مسلمانان
و "خواجه نصیر الدین " دانشمند یگانه ی روزگار در بغداد مرا درسی آموخت که همه ی درس بزرگان در همه ی زندگانیم برابر آن حقیر می نماید و آن این است :
در بغداد هرروز بسیار خبرها می رسید از دزدی , قتل و تجاوز به زنان در بلاد مسلمانان که همه از جانب مسلمانان بود . روزی خواجه نصیر الدین مرا گفت می دانی از بهر چیست که جماعت مسلمان از هر جماعت دیگر بیشتر گنه می کنند با آنکه دین خود را بسیار اخلاقی و بزرگمنش می دانند ؟
من بدو گفتم : بزرگوارا همانا من شاگرد توام و بسیار شادمان خواهم شد اگر ندانسته ای را بدانم .
خواجه نصیر الدین فرمود :
ای شیخ تو کوششها در دین مبین کرده ای و اصول اخلاق محمد که سلام خدا بر او باد را می دانی . و همانا محمد و جانشینانش بسیار از اخلاق گفته اند و از بامداد که مومن از خواب بر می خیزد تا هنگامی که شبانگاه با بانویش همبستر می شود , راه بر او شناسانده شده است .
اما چه سری است که هیچ کدام از ایشان ذره ای بر اخلاق نیستند و بی اخلاق ترین مردمانند وآنکه اخلاق دارد نه از مسلمانی اش که از وجدان بیدار او است.
من بسیار سفرها کرده ام و از شرق تا غرب عالم و دینها و آیینها دیده ام . از "غوتمه ( بودا ) "در خاورزمین تا "مانی ایرانی" در باختر زمین که همانا پیروانشان چه نیکو می زیند و هرگز بر دشمنی و عداوت نیستند .
آنها هرگز چون مسلمانان در اخلاقشان فرع و اصل نیست و تنها بنیان اخلاق را خودشناسی می دانند و معتقدند آنکه خود بشناسد وجدان خود را بیدار کرده و نیازی به جزئیات اخلاقی همچون مسلمانان ندارد .
اما عیب اخلاق مسلمانی چیست ای شیخ ؟
در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند , آن فرمان " اما " و " اگر " دارد .
در اسلام تو را می گویند :
دروغ نگو ... اما دروغ به دشمنان اسلام را باکی نیست .
غیبت مکن ... اما غیبت انسان بدکار را باکی نیست
قتل مکن ... اما قتل نامسلمان را باکی نیست .
تجاوز مکن ... اما تجاوز به نامسلمان را باکی نیست .
و این " اماها " مسلمانان را گمراه کرده و هر مسلمانی به گمان خود دیگری را نابکار و نامسلمان می داند و اجازه هر پستی را به خود می دهد و خدا را نیز از خود راضی و شادمان می بیند .
و راز نابخردی و پستی مسلمانان در همین است ای شیخ کسلان ....
از اسرار اللطیفه و الکسیله

 




۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

اولین عقب نشینی خامنه ای

وقتی رییس نیروهای انتظامی در شرح صفات رهبر از جمله این صفت را گفت که او نمی‌خواهد ولایت و رهبری موروثی بشود یعنی طرح جانشین کردن آقا مجتبی هم شکست خورد، اولا این یک پیروزی برای مردم ایران است همانطور که علی عبدالله صالح(رییس جمهور یمن) و حسنی مبارک گفتند ما دیگر خود را برای ریاست جمهوری بعدی معرفی نمی‌کنیم، آقای خامنه‌ای هم دارد می‌گوید که وقتی عمرم سرآمد خانواده من دیگر کاری به رهبری نخواهند داشت!

! به آرامی آغاز به مردن می‌كنی





 
 


















 


 

 

 

 

 

 

"به آرامی آغاز به مردن می‌كنی"

پابلونرودا
ترجمه: احمد شاملو

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر سفر نكنی،
اگر كتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نكنی.

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
زمانی كه خودباوری را در خودت بكشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو كمك كنند.

به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر برده‏ عادات خود شوی،
اگر همیشه از یك راه تكراری بروی،
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی،
اگر رنگ‏های متفاوت به تن نكنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نكنی.

تو به آرامی آغاز به مردن می‏كنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سركش،
و از چیزهایی كه چشمانت را به درخشش وامی‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌كنند،
دوری كنی.

تو به آرامی آغاز به مردن می‌كنی
اگر هنگامی كه با شغلت‌ یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نكنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نكنی،
اگر ورای رویاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی،
كه حداقل یك بار در تمام زندگیت
ورای مصلحت‌اندیشی بروی. 
امروز زندگی را آغاز كن!
امروز مخاطره كن!
امروز كاری كن!
نگذار كه به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نكن!


 

 

 

 

  

 

 





Don't be flakey. Get Yahoo! Mail for Mobile and
always stay connected to friends.


The fish are biting.
Get more visitors on your site using Yahoo! Search Marketing.




--
از مرگ نترسید
از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد



Looking for earth-friendly autos?
Browse Top Cars by "Green Rating" at Yahoo! Autos' Green Center.
__._,_.___
Recent Activity:
.

__,_._,___



تاکتیک موفق سبز ها در اول اسفند در رشت

یادداشت زیر حاصل گفتگوی اینترنتی من با یکی از دوستانم در شهرستان رشت است که از مشاهدات خود از تظاهرات اول اسفند گفت و برای من آشکار شد که موفقیت تظاهرات اول اسفند در رشت نه به خاطر جمعیت میلیونی معترضان یا کم تعداد بودن سرکوبگران، بلکه به خاطر تاکتیک جدید بخشی از تظاهر کنندگان بود که نظم نیروی سرکوب را به هم ریخت و به معترضان فرصت ابراز وجود داد.


شهر رشت دارای کوچه – پس کوچه‌ها و خیابانهای فرعی متعددی است. محل اصلی تجمع یعنی خیابان مطهری هم از این امر استثنا نیست و کوچه‌ها و خیابان‌های فرعی متعددی دارد. در اول اسفند تمرکز اصلی نیروهای سرکوب بر این بود که از شکل گیری هسته اولیه تجمع در این خیابان جلوگیری کنند و از تسخیر آن توسط معترضان جلوگیری نمایند. آنها برای این کار تمام نیروهای سرکوبگر پلیس، یگان ویژه و لباس شخصی را در جاهای مختلف خیابان مطهری مستقر کردند و موضع گرفتند و شکل گیری هر نوع تجمعی را غیر ممکن کردند.


اما معترضان برای مقابله با سرکوبگران شیوه‌ی را ابداع کردند که باعث شد تظاهرات اول اسفند در رشت بیشتر و بهتر از تظاهرات ۲۵ بهمن جلب توجه کند. تاکتیک ابتکاری تظاهر کنندگان رشتی این بود که ابتدا یک گروه ۲ تا ۵ نفری از معترضان بر سر یک کوچه یا خیابان فرعی شعار سر می‌دادند یا علامت وی نشان می‌دادند تا توجه نیروی سرکوب را به خود جلب کنند. به محض این که چند بسیجی برای حمله به طرف آنها حرکت می‌کردند، پا به فرار گذاشته و به خیابان فرعی می‌گریختند و بسیجی‌هایی که از گروه اصلی خود جدا شده بودند، به تعقیب آنها به کوچه می‌دویدند غافل از اینکه در انتهای کوچه با یک فوج ۱۵ تا ۲۰ نفری از معترضان کمین کرده مواجه شده و گوش‌مالی مناسبی دریافت می‌کنند به طوری که دیگر توان ادامه حضور در خیابان را از دست می‌دادند. نکته جالب این بود که به محض مشاهده درگیری شماری از شهروندان عادی و عابران هم به مشارکت در گوشمالی دادن سرکوبگران پرداختند و پس از زمین گیر کردن آنها همگی به سرعت متفرق شدند. اثر این کار در این بود که با کاهش تمرکز سرکوب‌گران در خیابان اصلی، فرصتی برای ابراز وجود سایر معترضان فراهم شد و توانستند برای دقایقی با امنیت بیشتر به ایجاد تجمع و سر دادن شعار بپردازند. در این میان سرکوب‌گران بین نجات یاران خود در خیابان فرعی و حفظ مواضع در خیابان اصلی مردد بودند و همین مسئله باعث شد که سازماندهی نیروهای سرکوب به هم بخورد و خیابان اصلی محل تظاهرات به طور نسبی امن‌تر شود.

 

هرگز تكراري نيست



 


رخشان بنی اعتماد چه قشنگ گفت
 
اي دوست
اي هموطن
اي انسان
اين ايميل هرگز تكراري نمي شود
اين ايميل تازه است تا روزي كه آخرين ايميل ريشخند يكديگر ارسال بشود
بياييد كنار بگذاريم خنديدن به يكديگر را
باييد به عنوان يك يادآوري دوستانه اين را براي همه دوستانمان ارسال كنيم
بياييد با هم باشيم
در شادي
در غم
در تلاش
در خيابان
و ...

----- Fwd: Fw: رخشان بنی اعتماد چه قشنگ گفت:




























روز یه ترکه

 
در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم ،
شرم خندیدن، به  مضحکه هم میهنان مان را بر خود نپسندیم. 
کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز...
با اراده جمعی این عادت زشت را به ضدارزش تبدیل کنیم.
 
رخشان بنی اعتماد



یه روز یه ترکه...
 
 
 
اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.
 
یه روز یه رشتیه..
 
 
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلقه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.
 
 
یه روز یه لره...
 
اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛
ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد.
 
 
یه روز یه قزوینه...
 
به نام علامه دهخدا ؛
از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بوده و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد.
 
 
یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و رشتی و لر و اصفهانی و...
 
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛
حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!! و اینجوری شادیم !!!!
این از فرهنگ ایرونی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستند.
پس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه!
)
 

 
__._,_.___
.

__,_._,___

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 























 users.






عکس یکم اسفند 89

۱۳۸۹ اسفند ۳, سه‌شنبه

اما تو ترجيح دادي صداي شيخ را بشنوي و نه آوای مرا ...











----- F


خدا بازهم صبورانه و با لبخند هميشگي گفت: من سكوت نكردم، اما تو ترجيح دادي صداي شيخ را بشنوي و نه آوای مرا ...

 

 

هنگامی که خدا زن را آفريد به من گفت: اين زن است. وقتي با او روبرو شدي، مراقب باش که ...

 

اما هنوز خدا جمله اش را تمام نکرده بود که شیخ سخن او را قطع كرد و چنین گفت: بله وقتی با زن روبرو شدی مراقب باش که به او نگاه نكني. سرت را به زير افكن تا افسون افسانة گيسوانش نگردي و مفتون فتنة چشمانش نشوي كه از آنها شياطين ميبارند. گوشهايت را ببند تا طنين صداي سحر انگيزش را نشنوي كه مسحور شيطان ميشوي. از او حذر كن كه يار و همدم ابليس است. مبادا فريب او را بخوري كه خدا در آتش قهرت ميسوزاند و به چاه ویل سرنگونت ميکند مراقب باش....

 

و من بي آنكه بپرسم پس چرا خداوند زن را آفريد، گفتم: به چشم.

 

شيخ انديشه ام را خواند و نهيبم زد كه: خلقت زن به قصد امتحان توبوده است و اين از لطف خداست در حق تو. پس شكر كن و هيچ مگو....

گفتم: به چشم.

 

در چشم بر هم زدني هزاران سال گذشت و من هرگز زن را نديدم، به چشمانش ننگريستم، و آوايش را نشنيدم. چقدر دوست ميداشتم بر موجي كه مرا به سوي او ميخواند بنشينم، اما از خوف آتش قهر و چاه ويل باز ميگريختم.

 

هزاران سال گذشت و من خسته و فرسوده از احساس ناشي از نياز به چيزي يا كسي كه نميشناختم اما حضورش را و نياز به وجودش را حس مي كردم . ديگر تحمل نداشتم . پاهايم سست شد بر زمين زانو زدم، و گريستم. نميدانستم چرا؟

 

قطره اشكي از چشمانم جاري شد و در پيش پايم به زمين نشست...

 

به خدا نگاهي كردم مثل هميشه لبخندي با شكوه بر لب داشت و مثل هميشه بي آنكه حرفي بزنم و دردم را بگويم،  ميدانست.

 

با لبخند گفت: اين زن است . وقتي با او روبرو شدي مراقب باش كه او داروي درد توست. بدون او تو غیرکاملی . مبادا قدرش را نداني و حرمتش را بشكني كه او بسيار شكننده است . من او را آيت پروردگاريم براي تو قرار دادم. نميبيني كه در بطن وجودش موجودي را میپرورد؟

من آيات جمالم را در وجود او به نمايش درآورده ام. پس اگر تو تحمل و ظرفيت ديدار زيبايي مطلق را نداري به چشمانش نگاه نكن، گيسوانش را نظر ميانداز، و حرمت حريم صوتش را حفظ كن تا خودم تو را مهياي اين ديدار كنم...

من اشكريزان و حيران خدا را نگريستم. پرسيدم: پس چرا مرا به آتش قهر و چاه ويل تهديد كردي ؟!

خدا گفت: من؟!!

فرياد زدم: شيخ آن حرفها را زد و تو سكوت كردي. اگر راضي به گفته هايش نبودي چرا حرفي نزدي؟!!

خدا بازهم صبورانه و با لبخند هميشگي گفت: من سكوت نكردم، اما تو ترجيح دادي صداي شيخ را بشنوي و نه آوای مرا ...

و من در گوشه اي ديدم شيخ دارد همچنان حرفهاي پيشينش را تكرار ميكند





Never miss an email again!
Yahoo! Toolbar
alerts you the instant new Mail arrives. Check it out.